دعای عظیم برای طلب بخشش و عفو گناهان سریع الاثر
امروز و در این پست به شما عزیزان دعا های اسلامی و تجربه شده ای شرح می دهیم که باعث می شود از بدترین گناهان و اتفاقات تلخ و سختی ها رها شوید، متن کامل دعای عظیم برای طلب بخشش و عفو گناهان سریع الاثر را در ادامه بیاموزید.
دعای عظیم برای طلب بخشش و عفو گناهان سریع الاثر,دعای آمرزش گناهان,دعای آمرزش مرده,دعای آمرزش والدین,دعای آمرزش گناهان صحیفه سجادیه,دعای آمرزش گناهان کبیره,دعای آمرزش گناهان صوتی,دعای آمرزش گناهان مردگان,دعای آمرزش گناهان اموات,دعای آمرزش چهل گناه کبیره,دعای آمرزش میت,دعای آمرزش و توبه,دعای آمرزش پدر مادر
دعای عظیم برای طلب بخشش و عفو گناهان سریع الاثر
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاكْسِرْ شَهْوَتى عَنْ كُلِّ مَحْرَمٍ،
بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و شهوتم را از هر حرامى درهم شکن،
وَ ازْوِ حِرْصى عَنْ كُلِّ مَاْثَمٍ، وَ امْنَعْنى عَنْ اَذى كُلِّ مُؤْمِنٍ
و میل شدید مرا از هر معصیتى بگردان، و مرا از آزار کردن هر مؤمن
وَ مُؤْمِنَةٍ وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ. اَللَّهُمَّ وَ اَيُّما عَبْدٍ نالَ مِنّى ما
و مؤمنه و مسلم و مسلمهاى بازدار. الهى، هر بندهاى که درباره من مرتکب کارى شده که
حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَ انْتَهَكَ مِنّى ما حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضى
بر او حرام کردهاى، یا آبروى مرا که به حفظ آن فرمانش دادى ریخته باشد، پس زیر بار
بِظُلامَتى مَيِّتاً، اَوْحَصَلَتْ لى قِبَلَهُ حَيّاً، فَاغْفِرْ لَهُ مااَلَمَّ بِهِ مِنّى،
ستم بر من مرده، یا در حال حیات بر عهدهاش مانده، پس او را در ستمى که بر من روا داشته مورد مغفرت قرار ده،
وَ اعْفُ لَهُ عَمّا اَدْبَرَ بِهِ عَنّى، وَ لا تَقِفْهُ عَلى مَا ارْتَكَبَ فِىَّ،
و در حقّى که از من ربوده او را عفو کن، و درباره آنچه با من کرده وى را سرزنش منما،
وَ لاتَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بى، وَ اجْعَلْ ما سَمَحْتُ بِهِ مِنَ
و به خاطر اینکه مرا آزرده رسوایش مکن، و این گذشت سمیحانه
الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ اَزْكى
مرا از آنان، و صدقه رایگان مرا بر آنان از پاکیزهترین
صَدَقاتِ الْمُتَصَدِّقينَ، وَاَعْلى صِلاتِالْمُتَقَرِّبينَ، وَ عَوِّضْنى
صدقات صدقه دهندگان و بالاترین صلههاى کسانى که به پیشگاهت تقرب مىجویند قرار ده، و جزاى مرا در
مِنْ عَفْوى عَنْهُمْ عَفْوَكَ، وَ مِنْ دُعآئى لَهُمْ رَحْمَتَكَ، حَتّى
برابر عفو من از ایشان، عفوت، و در برابر دعایم در حق آنان رحمتت قرار ده، تا
يَسْعَدَ كُلُّ واحِدٍ مِنّا بِفَضْلِكَ، وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنّا بِمَنِّكَ. اَللَّهُمَّ
هر کدام از ما به سبب فضل تو سعادتمند شده، و هر یک از ما به احسان تو رستگار گردیم. الهى،
وَاَيُّما عَبْدٍ مِنْ عَبيدِكَ اَدْرَكَهُ مِنّى دَرَكٌ، اَوْ مَسَّهُ مِنْ ناحِيَتى
و هر یک از بندگانت که از جانب من به او صدمهاى رسیده، یا از سوى من
اَذًى، اَوْ لَحِقَهُ بى اَوْ بِسَبَبى ظُلْمٌ، فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ، اَوْ سَبَقْتُهُ
آزارى متوجه او شده، یا ازمن و یا بهسبب من ستمى براو رفته، پس حقاو را پایمال کرده، یا به مظلمهاش
بِمَظْلِمَتِهِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اَرْضِهِ عَنّى مِنْ
بر او سبقت جستم، پس بر محمّد و آلش درود فرست، و او را به توانگرى خود از من
وُجْدِكَ، وَ اَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِكَ، ثُمَّ قِنى ما يُوجِبُ لَهُ
خشنود فرما، و حقّش را از نزد خود پرداخت کن، آنگاه مرا از عقوبتى که به حکم تو مستحق آن شدهام
حُكْمُكَ، وَ خَلِّصْنى مِمّا يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُكَ، فَاِنَّ قُوَّتى
حفظ فرما، و از کیفرى که مقتضاى عدل توست خلاص کن، زیرا توان و قدرت مرا
لاتَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِكَ، وَ اِنَّ طاقَتى لاتَنْهَضُبِسُخْطِكَ، فَاِنَّكَ
طاقت عذاب تو نیست، و تاب و طاقت من تکافوى خشم تو را نمىکند، زیرا که
اِنْ تُكافِنى بِالْحَقِّ – تُهْلِكْنى، وَ اِلاّتَغَمَّدْنى بِرَحْمَتِكَ
اگر مرا بر پایه حق مکافات کنى هلاکم مىنمایى، و اگر رحمتت را شامل حالم نکنى
تُوبِقْنى. اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْهِبُكَ -يااِلهى- ما لايُنْقِصُكَ بَذْلُهُ،
نابودم مىسازى. الهى، از تو چیزى را مىخواهم -اى خدا من- که بخشش آن چیزى از تو کم نمىکند،
وَ اَسْتَحْمِلُكَ ما لايَبْهَظُكَ حَمْلُهُ. اَسْتَوْهِبُكَ – يا اِلهى –
و برداشتن بارى را طلب مىکنم که برداشتن آن بر تو گران نیست. الهى، از تو مىخواهم
نَفْسِىَ الَّتى لَمْتَخْلُقْها لِتَمْتَنِعَ بِها مِنْ سُوءٍ، اَوْ لِتَطَرَّقَ بِهااِلى
که نفسم را به من ببخشى که آن را براى این خلق نکردى که به وسیله آن از شرى دورى جویى، یا بدان وسیله خیرى
نَفْعٍ، وَلكِنْ اَنْشَاْتَها اِثْباتاً لِقُدْرَتِكَ عَلى مِثْلِها، وَاحْتِجاجاً
بدست آورى، ولى این نفس را آفریدى تا قدرتت را بر ایجاد نظیر آن نمودار سازى، و دلیل و حجت
بِها عَلى شَكْلِها. وَ اَسْتَحْمِلُكَ مِنْ ذُنُوبى ما قَدْ بَهَظَنى
بر همانندش باشد. و من از تو مىخواهم که گناهانم را که زیر سنگینى بارشان ماندهام از دوش
حَمْلُهُ، وَ اَسْتَعينُ بِكَ عَلى ما قَدْ فَدَحَنى ثِقْلُهُ، فَصَلِّ عَلى
من بردارى، و از تو نسبت به آنچه سنگینى آن مرا به زانو درآورده یارى مىطلبم، پس بر
مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَهَبْ لِنَفْسى عَلى ظُلْمِها نَفْسى، وَ وَكِّلْ
محمد و آلش درود فرست، و نفس مرا به جهت ستم بر خویش مورد بخشایش قرار ده، و
رَحْمَتَكَ بِاحْتِمالِ اِصْرى، فَكَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُكَ بِالْمُسيئينَ،
رحمتت را به تحمل بار گران من بگمار، چه آنکه رحمتت فراوان به فریاد بدکرداران رسیده،
وَكَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُكَ الظّالِمينَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
و چهبسا که عفوت شامل ستمکاران شده، پس بر محمد و آلش درود فرست،
وَ اجْعَلْنى اُسْوَةَ مَنْ قَدْ اَنْهَضْتَهُ بِتَجاوُزِكَ عَنْ مَصارِعِ
و مرا سرمشق کسانى قرارده که آنان را به بخشایش خود از افتادنگاههاى خطاکاران
الْخاطِئينَ، وَ خَلَّصْتَهُ بِتَوْفيقِكَ مِنْ وَرَطاتِ الْمُجْرِمينَ،
بلند داشتهاى، و به توفیقت از ورطههاى تبهکاران رهایى بخشیدهاى،
فَاَصْبَحَ طَليقَ عَفْوِكَ مِنْ اِسارِ سُخْطِكَ، وَ عَتيقَ صُنْعِكَ
تا در سایه بخششت از اسارت خشم و غضبت آزاد شده، و به دست احسانت
مِنْ وَثاقِ عَدْلِكَ. اِنَّكَ اِنْ تَفْعَلْ ذلِكَ-يااِلهى- تَفْعَلْهُ بِمَنْ
از بند عدلت رهایى یافتهاند. خداوندا اگر تو چنین معامله کنى، این لطف را در حق کسى روا داشتهاى
لايَجْحَدُ اسْتِحْقاقَ عُقُوبَتِكَ، وَ لايُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ
که استحقاق عقوبتت را منکر نیست، و خود را از سزاوارى
اسْتيجابِ نَقِمَتِكَ. تَفْعَلُ ذلِكَ -يا اِلهى- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ
نکوهشت تبرئه نمىکند. خداوندا این رفتار را با کسى مىکنى که خوفش از تو از
اَكْثَرُ مِنَ طَمَعِهِ فيكَ، وَ بِمَنْ يَاْسُهُ مِنَ النَّجاةِ اَوْكَدُ
طمعش به تو بیشتر است، و نومیدیش از نجات از امید
مِنْ رَجآئِهِ لِلْخَلاصِ، لااَنْيَكُونَ يَاْسُهُ قُنُوطاً، اَوْ اَنْ يَكُونَ
رهایى پابرجاتر است، نه اینکه نومیدیش از باب یأس از رحمت تو، یا طمعش از جهت
طَمَعُهُ اغْتِراراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَناتِهِ بَيْنَ سَيِّئاتِهِ، وَ ضَعْفِ
مغرور بودن به کرم تو باشد، بلکه به علّت قلّت حسناتش در میان گناهانش، و سست بودن
حُجَجِهِ فى جَميعِ تَبِعاتِهِ. فَاَمّا اَنْتَ -يا اِلهى- فَاَهْلٌ اَنْ لايَغْتَرَّ
دلائلش در مورد وظائفى که بر عهده او بوده و از انجامش سرباز زده مىباشد. اما تو -اى پروردگار من- سزاوارى که
بِكَ الصِّدّيقُونَ، وَ لا يَيْاَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لاَِنَّكَ الرَّبُّ
صدّیقان به تو مغرور نشوند، و گنهکاران از تو مأیوس نگردند، زیرا تو پروردگار
الْعَظيمُ الَّذى لايَمْنَعُ اَحَداً فَضْلَهُ، وَ لايَسْتَقْصى مِنْ اَحَدٍ
بزرگى هستى که فضلت را از احدى دریغ نمىکنى، و حق خود را بهطور کامل از کسى دریافت
حَقَّهُ، تَعالى ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورينَ، وَ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُكَ
نمىدارى، یاد تو از (یاد همه) یادشدگان برتر است، و نامهایت منزه از آن است که
عَنِ الْمَنْسُوبينَ، وَ فَشَتْ نِعْمَتُكَ فى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ،
منسوبان بدانها نامیده شوند، و نعمتت در میان تمام آفریدگان پخش و پراکنده است،
فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ.
پس سپاس تو راست بر تمام آنچه بیان شد اى پروردگار جهانیان.