دعای مجرب برای دفع بلا ها خطرات و رهایی از سختی ها
امروز و در این مطلب از سایت دعا شفا به شما عزیزان گره گشای تجربه شده ای می آمویم که باعث می شود از تلخ ترین مشکلات زود تر و بهتر عبور کنید. متن کامل دعای مجرب برای دفع بلا ها خطرات و رهایی از سختی ها را هم اکنون از دعا شفا بخوانید.
دعای مجرب برای دفع بلا ها خطرات و رهایی از سختی ها,دعای رفع سختی و مشکلات,دعای رفع سختی,دعای رفع سختی ها,دعا برای رفع سختی ها,دعا برای رفع سختی,دعای رفع بلا و سختی,دعا برای رفع سختی زندگی,دعا جهت رفع سختی,دعای رفع عسرت و سختی,دعای رفع سختی و گرفتاری,دعا رفع سختی
دعای مجرب برای دفع بلا ها خطرات و رهایی از سختی ها
اللهم أنت الملک الحق لا اله الا أنت و انا عبدک، ظلمت نفسی و اعترفت بذنبی فاغفر لی الذنوب، لا اله الا أنت یا غفور.
اللهم انی احمدک و أنت للحمد أهل علی ما خصصتنی به من مواهب الرغائب و وصل الی من فضائل الصنائع و علی ما اولیتنی به و تولیتنی به من رضوانک و انلتنی من منک الواصل الی و من الدفاع عنی و التوفیق لی و الاجابه لدعائی، حیت اناجیک راغباً و ادعوک مصافیاً و حتی أرجوک فاجدک فی المواطن کلها لی جابراً و فی اموری ناظراً و لذنوبی غافراً و لعوراتی ساتراً، لم اعدم خیرک طرفه عین مد أنزلتنی دار الاختیار(267) لتنظر ماذا اقدم لدار القرار.
فأنا عتیقک اللهم من جمیع المصائب و اللوازب و الغموم التی ساورتنی فیها الهموم بمعاریض القضاء و مصروف جهد البلاء لا أذکر منک الا الجمیل و لا اری منک غیر التفضیل، خیرک لی شامل و فضلک علی متواتر و نعمک عندی متصله، سوابغ لم تحقق حذاری بل صدقت رجائی و صاحبت اسفاری و اکرمت احضاری و شفیت امراضی و عافیت اوصابی و أحسنت منقلبی و مثوای و لم تشمت بی أعدائی و رمیت من رمانی و کفیتنی شر من عادانی.
اللهم کم من عدو انتضی علی سیف عداوته و شحذ لقتلی ظبه مدیته و أرهف لی شباحده و داف لی قواتل سمومه و سدد لی صوائب سهامه و أضمر أن یسومنی المکروه و یجرعنی ذعاف مرارته، فنظرت یا الهی الی ضعفی عن احتمال الفوادح و عجزی عن الانتصار ممن قصدنی بمحاربته و وحدتی فی کثیر ممن ناوانی و أرصد لی فیما لم أعمل فکری فی الانتصار من مثله.
فأیدتنی یا رب بعونک و شددت ازری(2688) بنصرک ثم فللت لی حده و صیرته بعد جمع عدیده وحده و اعلیت کعبی علیه و رددته حسیراً، لم تشف غلیله و لم تبرد حرارات غیظه، قد عض علی شواه و آب مولیاً قد أخلفت سرایاه و أخلفت آماله.
اللهم و کم من باغ بغی علی بمکائده و نصب لی شرک مصائده و ضبا(2699) الی ضبوء السبع لطریدته و انتهز فرصته و اللحاق بفریسته، و هو مظهر بشاشه الملق و یبسط الی وجهاً طلقاً، فلما رایت یا الهی دغل سریرته و قبح طویته انکسته لأم رأسه فی زبیته و أرکسته فی مهوی حفیرته و أنکصته علی عقبیه (270) و رمیته بحجره و نکاته بمشقصه و خنقته بوتره و رددت کیده فی نحره و و بقته بندامته.
فاستخذل و تضاءل بعد نخوته و بخع و انقمع بعد استطالته ذلیلاً ماسوراً فی حبائله التی کان یحب ان یرانی فیها و قد کدت لولا رحمتک ان یحل بی ما حل بساحته، فالحمد لرب مقتدر لا ینازع و لولی ذی أناه لایعجل و قیوم لایغفل و حلیم لایجهل.
نادیتک یا الهی مستجیراً بک واثقاً بسرعه اجابتک متوکلاً علی. مالم ازل اعرفه من حسن دفاعک عنی، عالماً انه لن یضطهد من آوی الی ظل کفایتک و لا یقرع القوارع من لجا الی معقل الانتصار بک، فخلصتنی یا رب بقدرتک و نجیتنی من باسه بتطولک و منک.
اللهم و کم من سحائب مکروه جلیتها و سماء نعمه أمطرتها و جداول کرامه اجریتها و اعین احداث طمستها و ناشی رحمه نشرتها و غواشی کرب فرجتها و غم بلاء کشفتها و جنه عافیه البستها و امور حادثه قدرتها، لم تعجزک اذ طلبتها فلم تمتنع منک اذ اردتها، اللهم و کم من حاسد سوء تولنی بحسده و سلقنی بحد لسانه و وخزنی بغرب عینه، و جعل عرضی غرضاً لمرامیه و قلدنی خلالاً لم یزل فیه کفیتنی أمره.
اللهم و کم من ظن حسن حققت و عدم املاق ضرنی جبرت و اوسعت و من صرعه اقمت و من کربه نفست و من مسکنه حولت و من نعمه خولت، لاتسأل عما تفعل و لا بما أعطیت تبخل، و لقد سئلت فبذلت و لم تسال فابتدأت و استمیح فضلک فما اکدیت، أبیت الا انعاماً و امتناناً و تطولاً، و أبیت الا تقحماً علی معاصیک و انتهاکاً لحرماتک و تعدیاً لحدودک و غفله من وعیدک و طاعه لعدوی و عدوک، لم تمتنع عن اتمام احسانک و تتابع امتنانک و لم یحجزنی ذلک عن ارتکاب مساخطک.
اللهم فهذا مقام المعترف لک بالتقصیر عن اداء حقک الشاهد علی نفسه بسبوغ نعمتک و حسن کفایتک، فهب لی اللهم یا الهی ما اصل به الی رحمتک و اتخذه سلماً اعرج فیه الی مرضاتک و آمن به من عقابک فانک تفعل ما تشاء و تحکم ما ترید و أنت علی کل شی ء قدیر.
اللهم حمدی لک متواصل و ثنائی علیک دائم من الدهر الی الدهر بالوان التسبیح و فنون التقدیس خالصاً لذکرک و مرضیاً لک بناصع التوحید و محض التحمید و طول التعدید فی اکذاب أهل التندید، لم تعن فی شی ء من قدرتک و لم تشارک فی الهیتک و لم تعاین اذ حسبت الا شیاء علی الغرائز المختلفات و فطرت الخلائق علی صنوف الهیئات، و لا خرقت الاوهام حجب الغیوب الیک فاعتقدت منک محدوداً فی عظمتک و لا کیفیه فی ازلیتک و لا ممکناً فی قدمک.
و لا یبلغک بعد الهمم و لا ینالک غوص الفطن و لا ینتهی الیک نظر الناظرین فی مجد جبروتک و عظیم قدرتک. ارتفعت عن صفه المخلوقین صفه قدرتک و علا عن ذلک کبریاء عظمتک و لا ینتقص ما أردت أن یزداد و لا یزداد ما أردت أن ینتقص، و لا احد شهدک حین فطرت الخلق و لا ضد حضرک حین برأت النفوس، کلت الألسن عن تبیین صفتک و انحسرت العقول عن کنه معرفتک، و کیف تدرکک الصفات او تحویک الجهات؟ و انت الجبار القدوس الذی لم تزل ازلیاً دائماً فی الغیوب وحدک لیس فیها غیرک و لم یکن لها سواک.
حارت فی ملکوتک عمیقات مذاهب التفکیر و حسر عن ادراکک بصر البصیر و تواضعت الملوک لهیبتک و عنت الوجوه بذل الاستکانه العزتک و انقاد کل شی ء لعظمتک و استسلم کل شی ء لقدرتک و خضعت الرقاب لسلطانک، فضل هنالک التدبیر فی تصاریف الصفات لک، فمن تفکر فی ذلک رجع طرفه الیه حسیراً و عقله مبهوتاً مبهوراً و فکره متحیراً.
اللهم فلک الحمد حمداً متواتراً متوالیاً متسقاً مستوثقاً یدوم و لا یبید غیر مفقود فی الملکوت و لا مطموس فی العالم و لا منتقص فی العرفان، فلک الحمد حمداً لا تحصنی مکارمه فی اللیل اذا ادبر و فی الصبح اذا اسفر و فی البر و البحر و بالغدو و الاصال، و العشی و الابکار و الظهیره و الاسحار.
اللهم و بتوفیقک احضرتنی النجاه و جعلتنی منک فی ولایه العصمه، لم تکلفنی فوق طاقتی اذ لم ترضی منی الا بطاعتی، فلیس شکری و ان دابت منه فی المقال و بالغت منه فی الفعال ببالغ اداء حقک و لا مکاف فضلک، لأنک أنت الله لا اله الا أنت، لم تغب عنک غائبه و لا تخفی علیک خافیه و لا تضل لک فی ظلم الخفیات ضاله، انما أمرک اذا أردت شیئاً تقول له: کن، فیکون.
اللهم لک الحمد مثل ما حمدت به نفسک و حمدک به الحامدون و مجدک به المجدون و کبرک به المکبرون و عظمک به المعظمون حتی یکون لک منی وحدی فی کل طرفه عین و اقل من ذلک، مثل حمد جمیع الحامدین و توحید اصناف المخلصین و تقدیس احباءک العارفین و ثناء جمیع المهللین، و مثل ما أنت عارف به و محمود به من جمیع خلقک من الحیوان و الجماد، و ارغب الیک اللهم فی شکر ما أنطقتنی به من حمدک فما ایسر ما کلفتنی من ذلک و اعظم ما وعدتنی علی شکرک!
ابتدأتنی بالنعم فضلاً و امرتنی بالشکر حقاً و عدلاً و وعدتنی علیه اضعافاً و مزیداً و اعطیتنی من رزقک اعتباراً و امتحاناً و سالتنی منه قرضاً یسیراً و وعدتنی علیه اضعافاً و مزیداً و اعطاء کثیراً، و عافیتنی من جهد البلاء و لم تسلمنی للسوء من بلاءک و منحتنی العافیه و اؤلیتنی بالبسطه و الرخاء و ضاعف لی الفضل مع و ما وعدتنی به من المحله الشریفه و بشرتنی به من الدرجه الرفیعه المنیعه، و اصطفیتنی باعظم النبیین دعوه و افضلهم شفاعه محمد صلی الله علیه و آله.
اللهم اغفرلی ما لا یسعه الا مغفرتک و لایمحقه الا عفوک، و هب لی فی یومی هذا و ساعتی هذه یقیناً یهون علی مصیبات الدنیا و احزانها و یشوقنی الیک و یرغبنی فیما عندک و اکتب لی المغفره و بلغنی الکرامه و ارزقنی شکر ما انعمت به علی، فانک أنت الله الواحد الرفیع البدی ء البدیع السمیع العلیم، الذی لیس لامرک مدفع و لا عن قضاءک ممتنع، و أشهد انک ربی و رب کل شی ء فاطر السماوات و الأرض عالم الغیب و الشهاده العلی الکبیر المتعال.
اللهم انی أسألک الثبات فی الامر و العزیمه فی الرشد و الهام الشکر علی نعمتک، و أعوذ بک من جور کل جائر و بغی کل باغ و حسد کل حاسد.
اللهم بک أصول علی الاعداء و ایاک أرجو ولایه الاحباء مع ما لا أستطیع احصائه من فوائد فضلک و أصناف رفدک و انواع رزقک، فانک أنت الله لا اله الا أنت الفاشی فی الخلق حمدک الباسط بالجود(271) یدک، لا تضاد فی حکمک و لا تنازع فی ملکک، و لا تراجع فی أمرک، تملک من الانام ما شئت و لا یملکون الا ما ترید.
اللهم أنت المنعم المفضل القادر القاهر المقدس فی نور القدس، تردیت بالعزه و المجد و تعظمت بالقدره و الکبریاء و غشیت النور بالبهاء و جللت البهاء بالمهابه.
اللهم لک الحمد العظیم و المن القدیم و السلطان الشامخ و الحول الواسع و القدره المقتدره، و الحمد المتتابع الذی لا ینفد بالشکر سرمداً و لا ینفضی ابداً، اذ جعلتنی من أفاضل بنی آدم و جعلتنی سمیعاً بصیراً صحیحاً سویاً معافاً لم تشغلنی بنقصان فی بدنی و لا بافه فی جوارحی و لا عاهه فی نفسی و لا فی عقلی.
و لم یمنعک کرامتک ایای و حسن صنعک عندی و فضل نعماءک علی اذ وسعت علی فی الدنیا و فضلتنی علی کثیر من أهلها تفضیلاً، و جعلتنی سمیعاً أعی ما کلفتنی، بصیراً اری قدرتک فیما ظهر لی، و استرعیتنی و استودعتنی قلباً یشهد بعظمتک(272) و لساناً ناطقاً بتوحیدک، فانی لفضلک علی حامد و لتوفیقک ایای بحمدک شاکر و بحقک شاهد و الیک فی ملمی و مهمی ضارع، لأنک حی قبل کل حی و حی بعد کل میت و حی ترث الأرض و من علیها و أنت خیر الوارثین.
اللهم لم تقطع عنی خیرک فی کل وقت و لم تنزل بی عقوبات النعم و لم تغیر ما بی من النعم، و لا اخلیتنی من وثیق العصم، فلو لم اذکر من احسانک الی و انعامک علی لا عفوک عنی و الاستجابه لدعائی حین رفعت راسی بتحمیدک و تمجیدک لا فی تقدیرک جزیل حظی حین و فرته انتقص ملک و لا فی قسمه الارزاق حین قترت علی توفر(273) ملکک.
اللهم لک الحمد عدد ما احاط به علمک و عدد ما أدرکته قدرتک و عدد ما وسعته رحمتک و اضعاف ذلک کلمه، حمداً و اصلاً متواتراً متوازیاً لالائک و اسمائک.
اللهم فتمم احسانک الی فیما بقی من عمری کما احسنت (الی)(274) فیما مضی منه، فانی أتوسل الیک بتوحیدک (و تحمیدک)(2755) و تهلیلک و تمجیدک و تکبیرک و تعظیمک، و أسألک باسمک الروح المکنون الحی الحی الحی، و به و به و به، و بک (و بک و بک)(276) الا تحرمنی رفدک و فوائد کرامتک، و لا تولنی غیرک، و لا تسلمنی الی عدوی و لا تکلنی الی نفسی، و احسن الی اتم الاحسان عاجلاً و آجلاً، و حسن فی العاجله عملی و بلغنی فیها املی و فی الاجله و الخیر فی منقلبی.
فانی لا تفقرک کثره ما یتدفق به فضلک و سیب العطایا من منک و لا ینقص جودک تقصیری فی شکر نعمتک و لا تجم خزائن نعمتک النعم و لا ینقص عظیم مواهبک من سعتک الاعطاء و لا یوثر فی جودک العظیم الفاضل الجلیل منحک، و لا تخاف ضیم املاق فتکدی و لا یلحقک خوف عدم فینقص فیض ملکک و فضلک.
اللهم ارزقنی قلباً خاشعاً و یقیناً صادقاً و بالحق صادعاً، و لا تومنی مکرک و لاتنسی ذکرک و لا تهتک عنی سترک و لا تولنی غیرک و لا تقنطنی من رحمتک بل تغمدنی بفوائدک و لا تمنعنی جمیل عوائدکت و کن لی فی کل وحشه انیساً و فی کل جزع حصناً(277) و من کل هلکه غیاثاً، و نجنی من کل بلاء و اعصمنی من کل زلل و خطا، و تمم لی فوائدک و قنی وعیدک، و اصرف عنی ألیم عذابک و تدمیر تنکیلک و شرفنی بحفظ کتابک و اصلح لی دینی و دنیای و آخرتی و أهلی و ولدی، و وسع رزقی و أدره علی و اقبل علی و لاتعرض عنی.
اللهم ارفعنی و لا تضعنی و ارحمنی و لا تعذبنی و انصرنی و لا تخذلنی و آثرنی و لا توثر علی و اجعل لی من أمری یسراً و فرجاً و عجل اجابتی و استنقذنی مما قد نزل بی انک علی کل شی ء قدیر، و ذلک علیک یسیر و أنت الجواد الکریم.