دعای پرخیر و برکت برای روز عید فطر و روز های جمعه
اگر می خواهید در روز های جمعه به ثواب عظیمی برسید و در صورتی که در انتهای ماه مبارک رمضان هستید و به عید فطر نزدیک می شوید حتما به شما عزیزان پیشنهاد می کنیم دعای پرخیر و برکت برای روز عید فطر و روز های جمعه را بیاموزید و بخوانید که تجربه شده است.
دعای پرخیر و برکت برای روز عید فطر و روز های جمعه
دعای پرخیر و برکت برای روز عید فطر و روز های جمعه,دعای عید فطر قنوت,دعای عید فطر صوتی,دعای عید فطر با معنی,دعای عید فطر صحیفه سجادیه,دعای عید فطر اهل سنت,دعای عید فطر سریع الاثر,دعای عید فطر الله اکبر,دعای عید فطر امام سجاد,دعای عید فطر,دعای عید فطر مجرب,دعای عید فطر مرتضوی,دعای عید فطر صوت,دعای عید فطر وزیر شعار,دعای عید فطر پرخیر,دعاهای عید فطر,دعای نماز عید فطر,دعای روز عید فطر,دعای شب عید فطر,دعای غسل عید فطر,
دعای پرخیر و برکت برای روز عید فطر و روز های جمعه
و كان مِن دعائهِ عليهالسلام فى يوم الفِطر اِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلوتِهِ قامَ قآئِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ القبلةَ و فى يومِالجُمُعةِ فقالَ:
«دعاى آن حضرت در روز عید فطر و جمعه »
يامَنْ يَرْحَمُ مَنْ لا يَرْحَمُهُالْعِبادُ، وَ يامَنْ يَقْبَلُ مَنْ لاتَقْبَلُهُ
اى آن که رحم مىکنى بر آن که بندگان بر او رحم نمىکنند، و اى کسى که مىپذیرى کسى را که شهرها
الْبِلادُ، وَ يامَنْ لايَحْتَقِرُ اَهْلَالْحاجَةِ اِلَيْهِ،وَ يامَنْ لا يُخَيِّبُ
نمىپذیرندش، و اى کسى که اهل حاجتمندان خود را خوار نمىکنى، و اى کسى که اصرارکنندگان را
الْمُلِحّينَ عَلَيْهِ، وَ يامَنْ لا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ اَهْلَ الدّالَّةِ عَلَيْهِ، وَ يا
ناامید نمىنمایى، و اى کسىکه دست ردّ بر سینه توقعداران نمىزنى، و اى کسىکه
مَنْ يَجْتَبى صَغيرَ ما يُتَحْفُ بِهِ، وَيَشْكُرُ يَسيرَ ما يُعْمَلُ لَه، وَ يا
پیشکش بىمقدار را مىپذیرى، و کمترین کارى را که برایت کنند سپاس مىنهى، – و اى
مَنْ يَشْكُرُ عَلَىالْقَليلِ، وَ يُجازى بِالْجَليلِ، وَ يا مَنْ يَدْنُو اِلى
کسى که عمل اندک را قدر مىنهى، و مزد بزرگ بر آن مىپردازى، و اى که هر کس به تو نزدیک گردد بهاو
مَنْ دَنا مِنْهُ، وَ يا مَنْ يَدْعُو اِلى نَفْسِهِ مَنْ اَدْبَرَ عَنْهُ، وَ يا مَنْ
نزدیک مىشوى، و اى کسىکه هر که را از تو روى گرداند به حضرتت فرا مىخوانى، و اى کسى که
لايُغَيِّرُ النِّعْمَةَ، وَ لا يُبادِرُ بِالنَّقِمَةِ، وَ يامَنْ يُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتّى
نعمت خودرا تغییر نمىدهى، و به انتقام شتاب نمىورزى، و اى کسى که نهال خوبى را
يُنْمِيَها، وَ يَتَجاوَزُ عَن السَّيِّئَةِ حَتّى يُعَفِّيَهَا، اِنْصَرَفَتِ
بهبار مىآورى تابیفزایى، و از بدى درمىگذرى تا آن را ناپدید نمایى، آرزوها
الْامالُ دُونَ مَدى كَرَمِكَ بِالْحاجاتِ، وَ امْتَلَأتْ بِفَيْضِ
پیش از رسیدن به نهایت کرمت با حاجات روا شده بازگشتند، و ظرفهاى طلب به فیض
جُودِكَ اَوْعِيَةُ الطَّلِباتِ، وَ تَفَسَّخَتْ دوُنَ بُلُوغِ نَعْتِكَ
بخششت لبریز شدند، و اوصاف به کنه وصف تو نرسیده
الصِّفاتُ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْاَعْلى فَوْقَ كُلِّ – عالٍ، وَ الْجَلالُ
از هم گسیختند، پس بدون شک برترىِ برتر از هر برترى مخصوص توست، و جلال
الْاَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلالٍ. كُلُّ جَليلٍ عِنْدَكَ صَغيرٌ، وَ كُلُّ
امجد بر هر جلالى ویژه توست. هر بزرگى در پیشگاهت کوچک است، و هر
شَريفٍ فى جَنْبِ شَرَفِكَ حَقيرٌ، خابَ الْوافِدُونَ عَلى
شریفى در جنب شرفت پست است، آنان که بهغیر حضرتت روآوردهاند
غَيْرِكَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ اِلاّ لَكَ، وَ ضاعَ الْمُلِمُّونَ
نومید شدند، و آنان که جز وجود تو خواستهاند به خسران نشستند، وآنان که به درگاه غیر تو شدند
اِلاّ بِكَ، وَ اَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ،
به تباهى رسیدند، و جز آنان که فضل تو را طالب شدند تهیدست ماندند.
بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرّاغِبينَ، وَ جُودُكَ مُباحٌ لِلسّآئِلينَ، وَ اِغاثَتُكَ
درِ رحمتت براى تمام خواهندگان باز، و عطایت براى گدایان رایگان، و فریادرسیت
قَريبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغيثينَ، لا يَخيبُ مِنْكَ الْامِلُونَ، وَ لا يَيْاَسُ
به فریادخواهان نزدیک است، آرزومندان از تو نومید نمىشوند، و درخواست کنندگان
مِنْ عَطآئِكَالْمُتَعَرِّضُونَ، وَ لا يَشْقى بِنَقِمَتِكَالْمُسْتَغْفِرُونَ.
از عطایت محروم نمىشوند، و مستغفران از عذاب تو تیرهبخت نمىگردند،
رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ، وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ،
سفره روزیت براى عاصیان پهن است، و بردباریت شامل دشمنانت نیز مىگردد،
عادَتُكَ الْاِحْسانُ اِلى الْمُسيئينَ، وَ سُنَّتُكَ الْاِبْقآءُ عَلَى
عادتت احسان به بدکاران است، و سنّتت رحمت بر
الْمُعْتَدينَ، حَتّىلَقَدْ غَرَّتْهُمْ اَناتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ، وَ صَدَّهُمْ
تجاوزکاران، تا جائىکه مدارایت اینان را از بازگشت به تو غافل نموده، و مهلت دادنت ایشان را
اِمْهالُكَ عَنِ النُّزُوعِ، وَ اِنَّما تَاَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفيئُوا اِلى اَمْرِكَ،
از خوددارى از گناه بازداشته، حال آنکه تنها تو با آنان بردبارى کردهاى تا به فرمانت بازآیند،
وَ اَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوامِ مُلْكِكَ، فَمَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ
و از آن رو به آنان مهلت دادهاى که اطمینان به دوام سلطنتت دارى، پس آنکه اهل سعادت بود
خَتَمْتَ لَهُ بِها، وَ مَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ الشَّقاوَةِ خَذَلْتَهُ لَها،
فرجام کارش را به سعادت بردى، و هر که تیرهبخت بود به تیرهبختىاش واگذاشتى،
كُلُّهُمْ صآئِرُونَ اِلى حُكْمِكَ، وَ اُمُورُهُمْ ائِلَةٌ اِلى اَمْرِكَ،
همه سر به فرمان حکم حضرتت خواهند داشت، و بازگشت کارشان بهسوى فرمان تو خواهد بود،
لَمْ يَهِنْ عَلى طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطانُكَ، وَ لَمْ يَدْحَضْ لِتَرْكِ
پادشاهیت با مهلت طولانیى که به آنان مىدهى سستى نپذیرد، و از تأخیر محاکمه ایشان
مُعاجَلَتِهِمْ بُرْهانُكَ، حُجَّتُكَ قآئِمَةٌ لاتُدْحَضُ، وَ
برهان و حجتت ازمیان نرود. حجتت استوار و پابرجاست و باطل نگردد، و
سُلْطانُكَ ثابِتٌ لا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدّآئِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ،
سلطنت ثابت است آنسان که زوال نپذیرد، پس واى بر آن که از تو روى برتابد،
وَالْخَيْبَةُالْخاذِلَةُ لِمَنْ خابَ مِنْكَ، وَالشَّقآءُ الْاَشْقى لِمَنِ اغْتَرَّ
و نومیدى ذلّتبار از آن کسى است که ازتو نومید گشته، بدترین تیرهبختىها براى کسى است که به تو
بِكَ، ما اَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فى عَذابِكَ! وَ ما اَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فى
مغرور شده، چه عذابهاى دردناکى که خواهد چشید! و چه اندازه سرگردانى درازى در عذابت
عِقابِكَ! وَما اَبْعَدَ غايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ! وَ ما اَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ
خواهد داشت، و آرزوى گشایش از این کس چه دور است! و نومیدى او براى سهولت خروج از عذابت بسیار!
الْمَخْرَجِ! عَدْلاً مِنْ قَضآئِكَ لاتَجُورُ فيهِ، وَ اِنْصافاً مِنْ
تمام اینها براساس عدل در قضاى غیرجائرانه تو، و از سر انصاف در حکم
حُكْمِكَ لاتَحيفُ عَلَيْهِ، فَقَدْ ظاهَرْتَ الْحُجَجَ، وَ اَبْلَيْتَ
غیرظالمانه توست. چرا که پى در پى اتمام حجت نمودى، و آنچه سزاوار اندرز و ارشاد بود
الْاَعْذارَ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعيدِ، وَ تَلَطَّفْتَ فِى التَّرْغيبِ،
بیان داشتى، و تهدیدت را اعلام فرمودى، و با لطف و محبت ترغیب به حقایق نمودى،
وَ ضَرَبْتَ الْاَمْثالَ، وَ اَطَلْتَ الاِْمْهالَ، وَ اَخَّرْتَ وَ اَنْتَ
و براى بیدارى مردم مثلهاآوردى، و به آنان مهلتِ طولانى دادى، و کیفر را به تأخیر انداختى در صورتى که
مُسْتَطيعٌ لِلْمُعاجَلَةِ، وَ تَاَنَّيْتَ وَ اَنْتَ مَلىءٌ بِالْمُبادَرَةِ،
بر شتاب در عذاب توانا بودى، و مدارا نمودى در حالى که قدرت بر عجله داشتى،
لَمْتَكُنْ اَناتُكَ عَجْزاً، وَ لا اِمْهالُكَ وَهْناً، وَ لا اِمْساكُكَ غَفْلَةً،
مدارایت از روى ناتوانى، و مهلت دادنت از باب سستى، و خودداریت از باب غفلت،
وَ لاَ انْتِظارُكَ مُداراةً، بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ اَبْلَغَ، وَ كَرَمُكَ
و بهتأخیر انداختنت از روىمدارا و سازش نبوده،بلکه به این خاطر است که حجتترساتر، و بزرگواریت
اَكْمَلَ، وَ اِحْسانُكَ اَوْفى، وَ نِعْمَتُكَ اَتَمَّ، كُلُّ ذلِكَ كانَ
کاملتر، و احسانت فراگیرتر، و نعمتت تمامتر باشد، تمام اینها
وَ لَمْ تَزَلْ، وَ هُوَ كآئِنٌ وَ لاتَزالُ، حُجَّتُكَ اَجَلُّ مِنْ اَنْ تُوصَفَ
بوده و هست و خواهد بود، و حجت تو برتر از آن است که بهطور کامل وصف شود،
بِكُلِّها، وَ مَجْدُكَ اَرْفَعُ مِنْ اَنْ يُحَدَّ بِكُنْهِهِ، وَ نِعْمَتُكَ اَكْثَرُ
و برزگى تو والاتر از آن است که کسى به کنهش برسد، و نعمتت بیش
مِنْ اَنْ تُحْصى بِاَسْرِها، وَ اِحْسانُكَ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُشْكَرَ
از آن است که همهاش بهشماره درآید، و احسانت بیش از آن است که کسى کمترین آن را
عَلى اَقَلِّهِ، وَ قَدْ قَصَّرَ بِىَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْميدِكَ، وَ فَهَّهَنِى
شکرآرد، و اکنون نبودن زبان سخن مرا از ادامه سپاست ناتوان ساخته، و زبان تمجیدم
الاِْمْساكُ عَنْ تَمْجيدِكَ، وَ قُصاراىَ الاِْقْرارُ بِالْحُسُورِ
از کار افتاده، و نهایت قدرتم آن است که به درماندگى اقرار کنم
لارَغْبَةً – ياا اِلهى – بَلْ عَجْزاً. فَها اَنَا ذا اَؤُمُّكَ بِالْوِفادَةِ، وَ
نه از سر رغبت بهکوتاهى در ستایش تو -اى پروردگار من بلکه از باب ناتوانى. اینک منم که بهدرگاهت روى آوردهام،
اَسْئَلُكَ حُسْنَ الرِّفادَةِ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اسْمَعْ
و از حضرتت توقع پذیرایى نیک دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و رازم را
نَجْواىَ، وَ اسْتَجِبْ دُعآئى، وَ لا تَخْتِمْ يَوْمى بِخَيْبَتى،
بشنو، و دعایم را مستجاب کن، و روزم را به ناامیدى و تهیدستى به شب مرسان،
و لاتَجْبَهْنى بِالرَّدِّ فى مَسْئَلَتى،وَاَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفى،
و در دریوزگیم دست ردّ به سینهام مزن، و رفتنم را از پیشگاهت،
وَ اِلَيْكَ مُنْقَلَبى، اِنَّكَ غَيْرُ ضآئِقٍ بِما تُريدُ، وَلاعاجِزٍ عَمّا
و بازگشتم را به حضرتت گرامىدار، زیرا در آنچه بخواهى دچار مضیقه نمىشوى، و در برابر خواستهها
تُسْئَلُ، وَ اَنْتَ عَلى كُلِّ – شَىْءٍ قَديرٌ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ
ناتوان نمىباشى، و بر هر چیزى قدرت دارى، و هیچ حول و قوهاى
اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.
جز به دست خداى بزرگ نیست.