در این بخش از سایت ذکر و دعا و ختم و تعبیر خواب دعا شفا doashafa.com معنی خبیر در قرآن چیست,صفت خبیر خداوند یعنی آگاه از همه چیز را قرار دادیم . اسم خبیر به تعداد 45 مرتبه در قرآن آمده است . خبیر یکی از صفات و اسم اعظم خداوند می باشد به معنی آگاه از همه چیز و از همه امور .
,معنی خبیر,معنی خبیر در قرآن,معنی خبیر در قران هشتم,معنی خبیر در قرآن چهارم,معنی خبیرا در قرآن,معنی خبیرا,معنی خبیر قران هشتم,معنی خبیر به فارسی,معنی خبیر چیست,معنی خبیر در قرآن ششم,معنی خبیر در قرآن هفتم,معني خبير در قران,معنی خیبر در قرآن,معنی کلمه خبیر در قران ششم,معنی کلمه خبیر در قران چهارم,معنی خبیر در قرآن چهارم ابتدایی,معنی خبیر در قرآن چهارم دبستان,معنی خبیرا در قرآن ششم,معنی کلمه خبیرا در قرآن,معنی خبیرا قران هشتم,معنی خبیرا در عربی,معنی خبیرا بصیرا,معني خبيرا,معنی عربی خبیرا,معنی بما تعملون خبیرا,ترجمه خبیر قران هشتم,معنی خبیر قران چهارم,معنی اتاق خبیر نبی قران هشتم,معنی خیبر عربی به فارسی,معني كلمه خبير به فارسي,معنی کلمه خبر به فارسی,معنی کلمه خیبر به فارسی,معنی خیبر چیست,معنی خبر چیست,معنی خبری چیست,معنی واژه خبیر چیست,معنی خبیر در قرآن چیست,معنی کلمه ی خبیر در قرآن ششم,خبیر,خبیر یعنی چه,خبیری,خبیر دبی,خیبر شکن,خبیرا بصیرا,خبیر یعنی چی,خبیر در قرآن,خبیر یعنی چه قران هشتم,خبیر یعنی چه ششم,خبر یعنی چه,یا خبیر یعنی چه,خبر یعنی چه دفاعی نهم,خبری یعنی چه,الله خبیر یعنی چه,لطیف خبیر یعنی چه,خبيرا بصيرا,خیبر یعنی چی,خبر یعنی چی,خبیر در قرآن به چه معناست,معنی خبیر در قرآن چهارم,خبیر در قران هشتم,خبیر در قران یعنی چه,معنی خبیر در قرآن ششم,کلمه خبیر در قرآن
خبیر در قرآن,ترجمه خبیر,خواص ذکر خبیر,فضیلت خبیر,خبیر چیست,چرا خداوند خبیر است,صفت خبیر از صفات خداوند
معنی خبیر در قرآن چیست,صفت خبیر خداوند یعنی آگاه از همه چیز
خبیر( همیشه آگاه)
وَ اللهُ بِما تَعمَلُونَ خَبیرٌ
همانا خدا بدانچه می کند داناست.
خبیر (اسم الله)
«خَبیر»، از اسماء حسناى خداوند است که بر آگاهى او از به وجود آمدن اشیا قبل از به وجود آمدن آنها دلالت مى کند.
واژه «خبیر» در قرآن کریم ۴۵ بار وارد شده، و در همه موارد وصف خدا قرار گرفته است و احیاناً با اسمایى مانند: «حکیم»، «بصیر»، «علیم» و «لطیف» همراه مى باشد.
چنانکه مى فرماید:
(وَ هُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ وَ هوَ الحَکیمُ الخَبیر) (انعام/۱۸)
«او بر بندگانش مسلّط و او فرزانه و آگاه است».
(…وَ لکنْ ینزِّل بِقَدَر ما یشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ) (شورى/۲۷)
«لکن به اندازه اى که بخواهد، روزى مى دهد، زیرا او بر بندگان خود آگاه و بینا است».
(…إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ خَبیرٌ) (حجرات/۱۳)
«گرامى ترین شماها نزد خدا پرهیزگارترین شما است، خدا دانا و آگاه است».
(لا تُدْرِکهُ الأَبْصارُ وَ هُوَ یدْرِک الأَبْصار وَ هُوَ اللَّطِیفُ الخَبِیر) (انعام/۱۰۳)
«دیده ها او را درک نمى کند، و او دیدگان را درک مى کند، او نادیده و دانا است».
اکنون باید دید معنى «خبیر» چیست؟
از این که قرآن این اسم را با اسمایى مانند «حکیم»، «بصیر»، «علیم» و «لطیف» به کار برده است، مى توان در سایه وجود ارتباط میان آن دو، معنى آن را به دست آورد و آن این که، مفاد آن، آگاهى و دانایى است.
اهل لغت هرچند آن را با علم و دانایى مساوى مى گیرند،
مثلاً ابن فارس مى گوید:
«خبیر» دو معنى دارد که یکى از آنها علم و آگاهى است، و اگر به خدا «خبیر» مى گوییم براى این است که از همه چیز آگاه است.
مرحوم شیخ صدوق نیز آن را به معنى «علم» گرفته است:
امّا مى توان گفت: خبیر، مطلق دانا نیست، بلکه دانایى است که از عمق موضوع آگاه باشد
لذا راغب اصفهانی نقل مى کند که برخى گفته اند:
«خبیر از خبرت گرفته شده و آن شناسایى درون موضوع است» و به اصطلاح ما، از ریزه کارى هاى موضوع آگاه باشد.
بنابراین، دانا مساوى با خبیر نیست، بلکه خبیر آگاهى خاصى است که از اسرار درونى موضوع مطلع باشد. انسان دانا نیز مى تواند به گونه اى مظهر این اسم باشد،
امّا وقتى انسان که بر اثر فحص و بررسى از رموز موضوع آگاه شود، به طور مسلم خبرویت انسان محدود بوده و قابل قیاس با خبیر بودن خداوند نیست.
این واژه در آیات زیر آمده است:
۱ سوره بقره(۲) آیات ۲۳۴ و ۲۷۱.
۲ سوره آل عمران(۳) آیات ۱۵۳ و ۱۸۰.
۳ سوره نساء(۴) آیات ۳۵ و ۹۴ و ۱۲۸ و ۱۳۵.
۴ سوره مائده(۵) آیه ۸.
۵ سوره انعام(۶) آیات ۱۸ و ۷۳ و ۱۰۳.
۶ سوره توبه(۹) آیه ۱۶.
۷ سوره هود(۱۱) آیات ۱ و ۱۱۱.
۸ سوره اسراء(۱۷) آیات ۱۷ و ۳۰ و ۹۶.
۹ سوره حج(۲۲) آیه ۶۳.
۱۰ سوره نور(۲۴) آیات ۳۰ و ۵۳.
۱۱ سوره فرقان(۲۵) آیات ۵۸ و ۵۹.
۱۲ سوره نمل(۲۷) آیه ۸۸.
۱۳ سوره نحل(۱۶) آیه ۶۰.
۱۴ سوره لقمان(۳۱) آیات ۱۶ و ۲۹ و ۳۴.
۱۵ سوره احزاب(۳۳) آیات ۲ و ۳۴.
۱۶ سوره سبا(۳۴) آیه ۱.
۱۷ سوره فاطر(۳۵) آیات ۱۴ و ۳۱.
۱۸ سوره شوری(۴۲) آیه ۲۷.
۱۹ سوره فتح(۴۸) آیه ۱۱.
۲۰ سوره حجرات(۴۹) آیه ۱۳.
۲۱ سوره حدید(۵۷) آیه ۱۰.
۲۲ سوره مجادله(۵۸) آیات ۳ و ۱۱ و ۱۳.
۲۳ سوره حشر(۵۹) آیه ۱۸.
۲۴ سوره منافقون(۶۳) آیه ۱۱.
۲۵ سوره تغابن(۶۴) آیه ۸.
۲۶ سوره تحریم(۶۶) آیه ۳.
۲۷ سوره ملک(۶۷) آیه ۱۴.
۲۸ سوره عادیات(۱۰۰) آیه ۱۱.خبیر به عالمی اطلاق می شود که به باطن همه اشیاء علم دارد و واقف به کلیه امور مخلوقات است.
خواص:
1- جهت راه یافتن به امری پنهانی هر روز 100 مرتبه ذکر « یا خبیر» گفته شود.
2- برای پی بردن به یک امر نهان- حتی امور برزخی و اطلاع پیدا کردن از حضرت مهدی( عج) – 812 مرتبه ذکر« یا خبیر» خوانده شود.
خبیر (قرآن)
برای خداوند اسمای زیادی میباشد که یکی از آنها خبیر به معنای آگاهی از به وجود آمدن اشیا قبل از به وجود آمدن است.
اقسام و تعداد اسما و صفات
اسما و صفات دو دستهاند:
۱ـ اسما و صفات مصرّح كه در قرآن شريف به آنها تصريح شده باشد.
۲ـ اسما و صفات غير مصرّح هستند كه از افعال نسبت داده شده به خدا در قرآن انتزاع مىشوند؛ مشروط به اينكه در بيان معصوم (علیهالسلام) به آنها تصريح شده باشد ـ يا در كتابهاى كلامى از آنها بحث شده باشد.
وقتی صفات را به نحو مطلق ملاحظه میکنیم چهار قسماند:
۱- صفات سلبی.
۲- صفات ثبوتی اضافی.
۳- صفات ثبوتی حقیقی محض.
۴- صفات ثبوتی حقیقی ذات اضافه.اگرچه در مصادیق صفات حقیقی ذات اضافه، اختلافی نیست؛ اما در تعریف آن، تعابیر مختلف است.
صفاتی که نیازمند بهطرف هستند و معتقد است وقتی اوصافی که در موجودات ملاحظه میشود سه قسماند:
یک قسم مانند حیّ و موجود و ثابت، اوصاف حقیقیه و واقعیت دار است بدون اینکه اضافه به چیز دیگری داشته باشد.
قسم دوم اوصاف حقیقیه و ذات اضافه مثل مفهوم علم که اگرچه از اوصافی است که در خارج وجود دارد
ولی طرف میخواهد این قسم مانند قسم اول حقیقه محضه نیست، بلکه حقیقه ذات اضافه است مثل علم و قدرت و اراده که علم، معلوم و قدرت، مقدور و اراده، مراد میخواهد.
قسم سوم اوصافی است که اضافه محضاند و حقیقت ندارند مثل عالمیت و قادریت و ابوّت و نبوت زید، زیرا عالمیت زید اعتباری است و اگرچه اعتبار آن از علم اوست، لکن آنچه حقیقت دارد علم است و دانستن به معنای مصدری در خارج حقیقت ندارد، بلکه صرف الاضافه است و همچنین ابوت و نبوت در خارج حقیقت نداشته و معنای اعتباری است.
صفات سلبیه قطعاً نمیتوانند عین ذات واجب تعالی باشند؛ زیرا اگر معنای عدمی یا سلبی جزء ذات او باشد، در ذات جهت عدمی لازم میآید در حالیکه واجبالوجود در جمیع جهات کامل است
پس عینیت در قسم صفات ثبوتی است اما از آنجا که صفات اضافه محضه، اموری اعتباریاند که از مقام مقایسه ذات به امور دیگر انتزاع میشوند، این صفات عین ذات واجب تعالی نیستند.
صفات فعلیه نیز از مقام فعل حق انتزاع میشوند و زاید بر ذات حقاند، بلکه آنچه عین ذات واجب است، صفات حقیقیه است که بر دو وجه است؛ صفات حقیقیه محضه و صفات حقیقیه ذات اضافه.
۲ – اسما و صفات خداوند
خبیر، از اسمای حسنای خداوند است که بر آگاهی خداوند از به وجود آمدن اشیا قبل از به وجود آمدن آنها دلالت میکند.
این واژه ۴۵ بار در قرآن آمده است
**************************************